فرانکلین به بیمارستان می رود (مجموعه فرانکلین)

معرفی کتاب فرانکلین به بیمارستان می رود (مجموعه فرانکلین) اثر پالت بروژوا

در کتاب فرانکلین به بیمارستان می رود داستان لاکپشت کوچولویی را می خوانیم که قرار است یک شب در بیمارستان بستری شود. ماجرا این است که پدر و مادر فرانکلین به او می گویند خیلی شجاع است اما او خودش می داند که از بیمارستان رفتن می ترسد پس خودش را شجاع نمی داند. اما دکتر به او یادآوری می کند که کسی شجاع است که بر ترس هایش غلبه کند نه کسی که اصلا ترسی ندارد.

تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که تعریفی که ما از کلمه های مختلف داریم چقدر به ایجاد تصور کودکان نسبت به آن موضوع شکل می دهد؟ مثلا شما شجاعت را چگونه برای کودک خود تعریف می کنید؟ فکر می کنید کودکتان با توجه به تعریف شما، خودش را آدم شجاعی می داند یا نه؟ خواندن این کتاب کمک می کند تا به تاثیر لغت ها و بار معنایی آن ها در زندگی کودک نگاه عمیق تری داشته باشیم.

همیشه با خواندن کتاب های فرانکلین بیش از آنکه این داستان را برای کودکان مفید بدانم آن را برای والدین مفید دانسته ام چرا که این مجموعه داستان حاوی لایه های پنهانی زیادیست که نه تنها کودکان را با مهارت های زندگی در قالب داستان آشنا می کند بلکه پیام های خیلی عمیقی برای والدین در مورد چگونه رفتار کردن با کودکان دارد.

انتخاب یک لاک پشت به عنوان شخصیت  اصلی و محوری این داستان نشان دهنده ی حرکت آرام و مستمر والدین در کنار کودک در مسیر رشد است. نوع بازگویی مفاهیم در داستان کاملا غیر مستقیم است و نتیجه گیری نهایی کاملا در متن داستان نهفته است و از دادن پیام های نصیحت آمیز به کودکان خودداری می کند.

تصویرگری این مجموعه هم بی نظیر است. آنقدر جزییات زیبا در دل هر تصویر کتاب نهفته است که کودکان را مشتاق به همراهی با این لاک پشت کوچک و خواندن داستان های او می کند.